- حقه زدن
- کلک زدن نارو زدن فریب دادن
معنی حقه زدن - جستجوی لغت در جدول جو
- حقه زدن
- حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، گول زدن، کید آوردن، فریفتن، پشت هم اندازی کردن، نارو زدن، غدر داشتن، تنبل ساختن، نیرنگ ساختن، اورندیدن، غدر کردن، مکایدت کردن، مکر کردن، شید آوردن، ترفند کردن، غدر اندیشیدن، دستان آوردن، چپ رفتن، گربه شانه کردن، سالوسی کردن، تبندیدن، خدعه کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرد نشستن
بهانه جویی کردن، غرغر کردن، توضیح این لغت اصلا در مورد بهانه گیری کودکان و سر و صدا کردن آنان بکار میرود اما آنرا بر سبیل توسع در مورد بهانه جویی زنان ومردان بزرگ سال و اظهار نارضایی از طرف آنها نیز استعمال میکنند
зациклить
schleifen
зациклити
zapętlać
fazer um laço
fare un ciclo
hacer un bucle
boucler
herhalen
mengulang
लूप करना
לבצע חזרה
döngü yapmak
kurudia
লুপ করা
لوپ کرنا
سخن گفتن
آزوند بودن
گمان کردن، گمانه زنی
غارت کردن مسافران در جاده قطع طریق، سرود گفتن
نگاشتن، تحریر کردن، نقش کردن نقاش، نویسنده و محرر
آییژکیدن خرفکیدن
دست زدن، کف زدن
زیاد طلبیدن، بسیار خواستن، کم صبری کردن
انگاشتن گمان بردن دریافتن امری را گمان بردن: (حدس میزنم که شما پیروز خواهید شد)